ازشنبه بال هاموجمع کردم قراره بپرم .
بایگانی
- مرداد ۱۳۹۷ (۱)
- تیر ۱۳۹۷ (۲)
- خرداد ۱۳۹۷ (۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۷)
- اسفند ۱۳۹۶ (۲)
- بهمن ۱۳۹۶ (۴)
- دی ۱۳۹۶ (۱۰)
- آذر ۱۳۹۶ (۴)
- آبان ۱۳۹۶ (۳)
- مهر ۱۳۹۶ (۸)
- شهریور ۱۳۹۶ (۱۵)
- مرداد ۱۳۹۶ (۹)
- تیر ۱۳۹۶ (۳)
- خرداد ۱۳۹۶ (۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۱۲)
- فروردين ۱۳۹۶ (۱۸)
- اسفند ۱۳۹۵ (۴)
- بهمن ۱۳۹۵ (۹)
- دی ۱۳۹۵ (۸)
- آذر ۱۳۹۵ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۵ (۱۵)
آخرین مطالب
- ۹۷/۰۵/۱۴گوش کن با لب خاموش سخن میگویم
- ۹۷/۰۴/۳۱برخیالت که غافل نشستم
- ۹۷/۰۴/۰۹خونه خیلی خوبه
- ۹۷/۰۳/۰۸تو بمان ودگران وای به حال دگران
- ۹۷/۰۳/۰۵بی وفا این زودتر میخواستی حالا چرا؟
- ۹۷/۰۲/۳۱از سری نفهمیات
- ۹۷/۰۲/۳۰آرزوهاتو بغل کن
- ۹۷/۰۲/۱۷دیوار میخواهم فقط
- ۹۷/۰۲/۱۳جاده های شمال محال یادم بره
- ۹۷/۰۲/۰۸ترس
پیوندهای روزانه
پیوندها
ما ,هرروز ,یک کارغیرممکن روممکن میکنیم.
+معذرت میخوام که امکان دیدن پست های جدیدتون روندارم.
انتخاب هایی که میکنیم شایدبهترین انتخاب هامون نباشن ولی شایدتنها انتخابمون باشن.
حالا من درخانه راه میروم وهوایی که توجاگذاشتی رانفس میکشم
آخرکجاروم که یادت نباشد
ویادت نیایم؟
چقدردلم میخواست زندگی کنیم نشد!
از تئاتر "شرقی غمگین" ..
بخش اعظم زندگیم یاجنگیدم یا شکست خوردم چیزی که ازآخرین نبردبرام مونده
لذت درلحضه است, لذت دربوی کوکوسبزی, لذت درریختن ماست چکیده, لذت درهمزدن دوغ
لذت درمکث ,لذت خیارشورهای ریزه یک ویک ,لذت پذیرفتن زندگی بدون جنگ.
خلسه های دم ظهره پاییزوبایدتوشیشه بزاری وقتی آفتاب میریزه توفرش اتاق ولای انگشت های پات میرقصه,
وقتی بعد رسیدن بچه هاازمدرسه یک سکوت سنگینی میفته توکوجه وانگارهمه کزکردن رودفترخط دارها.
این دفعه بخوام یکی و بغل کنم بایدپاییزباشه که طعم خوش دوست داشتنش روتنم بچسبه ,
این دفعه کارهای ناتموم وپاییزتموم میکنم وغصه هارورولای آفتاب نسوزش روطناب پهن میکنم ,
این پاییزمیخوام خودم باشم نارنجی ,زرد,قرمز.