نون وشلوارسبزسوراخه

رفته بودم بالای پشت بوم بااون شلوارسبزه که خودم با دندون موشی سروتهشوبهم آوردم و

داشت بارون میزد ونونوایی تازه نون میپخت وترکیب بوی نون وبارون چیزه عجیب ومحشری بود

اون قدرخوب اونقدردل انگیزکه اصلایادم رفت بیام یکم نق وناله بنویسم که کجابودم ودقیقا درکدوم

پیچ گیرکردم وباهمون شلواروصله پینه ای پریدم تو نونوایی ونون وخریدم وبرگشتم روپشت بوم با 

پنیرواین گوجه محلی فینگیلی ها گاززدم ولبخندزدم وبازهم گاززدم .

12شبا

12شبا فقط یک چیز داره ,اونم یاده شبایی که تاصبح حرف میزدی ,هریک ساعت 

قطع میشد ,صبحش بایدمیرفتیم مدرسه,

بعدترش 12شبازنگ میزدی تاصبح حرف میزدیم ,صبحش میرفتیم دانشگاه ,

ولی حالا, 12شبا زنگ میزنی, حرف نمیزنی ,صبحشم هیچ قبرستونی نمیریم و

میکپیم توپتوی گلبافت طرح برجسته صورتی وجلوی کولراشکامون وپاک میکنیم

وصدامون ازگریه درنمیادوهمه فکرمیکنن جلوکولرسرماخوردیم.

ضدآب

وقتی آلبوم عروسی و سفارش دادیم آتلیه گفت ضد آب ومنم خندیدم که باهاش نمیرم استخر

امروزکه داشتم ورق به ورقشو توحموم میشستم که همه عکس هاش پاک بشن 

داشتم فکرمیکردم ضدآب نبود, آتلیه هم دروغ گفت.