جوونه میزنم
چهارشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۰۵ ب.ظ
ازپنجره اتاق صدای جیرجیرک هامیاد وآقا ولی داره حیاط ومیشوره وساعت هامیشه با شلنگ
آب توحیاطه ,اعظم آش دوغ وبالیوان هنوزمیخوره چون معتقده آش حرمت داره,ربناشجریان وهروقت
روزبرای مامان بزاری مامان هزارباربرای قبولی مادعامیکنه وهرهزاربارجوری دعامیکنه انگارهرلحضه
خداباکیفیت فول اچ دی داره میبینش,ماهی عیدمون هم چنان به قوت نون خشک هایی که بهش میدم
زنده است وگاهی روی فرش شیرجه میزنه,بابابعده افطاربیشترگشنه میشه تاوقتی روزه میگیره
هنوزم ممدحسن حموم هاش دوساعته است ونمیدونیم پس فرداچه جوری میره خوابگاه,هنوزم بامیه
بادوغ خوشمزه است,این رمضون هم بگذره عیدفطرش مادرجون بازم زنده است ومیشه ظهرعید
بریم یک گوشه بچپیم به سوراخ دیوارکرکربخندیم ,لیموهایی که کاشتم جوونه زدن عوضش
حسن یوسفم خشک شده هنوزآقا ولی شلنگ دستشه هنوززندگی جای برای بودن زیادداره.
۹۶/۰۳/۱۰