نارنجی ترین نارنج

پارسال وقتی روپشت بوم تست زیست میزدم به این فکر میکردم سال بعد جایی باشم که ته خیابونش دریا باشه دلم با رشت بود، امسال نشستم اینجا آناتومی میخونم به این فکر میکنم چقدر فکر میتونه روند زندگی رو تغییر بده، باید یادبگیرم همینجوری به هرچیزی فکرنکنم. 

+ کتاب تسلی بخش های فلسفه برام مکث ایجاد کرده. 

+ هفته بعددارم میرم سفر.  

+دنبال کار میگردم. 

+اشکالات موجود درمتن ناشی از حضورمن درمترو. 





موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۰۷
خانم نارنج

سلام امیدوارم سال خوبی وشروع کرده باشید دلم برای همتون تنگه ببخشید جواب نظرات رونتونستم بدم، از دوست عزیزی که برای تحصیل اینجا پرسیدی ممنون میشم یک ایمیل یا راه ارتباطی بزاری. 

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۷:۲۴
خانم نارنج
اسفند پارسال که همه رفتن سفر ومن موندم و کنکور فکرشو نمیکردم سال بعد باید اسفند بدوم دنبال پیداکردن آرد نخود که دوتاشیرینی نخودی بپزم تو مایکروویویی  که اصلا نمیدونم چی میشه که یادم بره از سرماسبزه عیدندارم . 96با همه کش وقوسش خواست به من بگه صبور باش همیشه هر چیزی به وقت خودش رخ میده و گاهی دست وپا نبایدبزنی، برخلاف تصورم به تقویم سال که نگاه میکنم به خیلی از هدف هام رسیدم،نمیدونم مختصات اسفند سال بعد چیه ولی ذره ذره خوشی های این اسفند و نجوییده قورت نمیدم.
موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۶ ، ۱۶:۰۴
خانم نارنج

زندگی به یک تف بنده، این  و وقتی امروز تومترو بهم خبر دادن آقاجون فوت شده فهمیدم، دارم پوست میندازم تو غربت نمیتونم برم ایران، بااحتیاط رو قلب هم برونید وتکرارکنید هرروز،  زندگی به یک تف بنده. 

موافقین ۶ مخالفین ۱ ۰۳ اسفند ۹۶ ، ۰۱:۲۰
خانم نارنج

یک ماه از اومدن من گذشته و یک روز مینویسم یک سال از اومدنم گذشت بهتره یادم بمونه که به چه چیزهایی رسیدم.

+با لجبازی خیلی از مسائل و حل نمیکنم فقط غیر منطقی تموم میکنم. 

+بدون برنامه بودن یک جا شکست میخورم. 

+تجربه محبت کردن به یک آدم غریبه. 

+مرگ زندگی در حال رو داره گوش زد میکنه . 

+یک چرخه غلط دررابطه هام. 

ولنتاین هم ازهم اتاقی کادو گرفتم ولی دلم میخواست اون بابابزرگه تومترو بااون همه گل و بغل کنم. 



موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۶ ، ۰۲:۰۰
خانم نارنج

دارم به ابروهام نگاه میکنم بهم گفته بودی دفعه بعدمیشه مدل دلخواه برداری،  گفتی این قسط ها تموم بشن میرم مسافرت میرم زندگی کنم، کاش قبل از این قسط ها زندگی میکردی، کاش تا دفعه بعدبودی،   کاش آدم تو غربت هیچ کسی ازش نمیره... 

موافقین ۹ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۵۹
خانم نارنج

به جای خوبی در خود سازی و پوست کلفت شدن رسیدم، امروز با نگهبانی برای داشتن پالتو دعوامون شد، هرچی توضیح دادم سرده متوجه نبود، سره کلاس هم پسرهای هم وطن فکر میکنند داف الممالک شدن اینجا هرچی میخوان میگن امروزم نوبت من بود ودعوام شد با یکی ازپسرا، خوب این دعواها نتونست جلوی ناهار بردنم تودل طبیعت روبگیره، سالاد الویه هستند. 


موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۰۱
خانم نارنج

مینویسم بعدا خاطرش بمونه برام. 

 +هفته خوبی بود، هضم رفتن جمعه به دانشگاه سخت بود. 

+این هفته آفتاب داشتیم ولی سردتراززمانی بودکه برف میومد. 

+بچه های زیادی میبینم و بی نهایت دلچسب اند خدا نصیب همه بکنه. 

+فرداتعیین سطح دارم.

+دلتنگ نیستم ولی تنهایی رو حس میکنم با تک تک سلول هام. 

+سیب زمینی  .

+دیکته 4از5.

+ولنتاین از رگ گردن نزدیک تر. 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۱۷
خانم نارنج

بالاخره رسیدم همه چی نسبتا خوبه یکم سرده و عادت کردن به شرایط جدید یکم زمان میبره،این عکس صبحونه روز چهارم من تو این شهر. 

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۶ ، ۱۴:۵۵
خانم نارنج

امروزآخرین جمعه ای بودکه بوی قورمه سبزی داشت ,تجربه  مرگ نداشتم ولی تجربه ازدست دادن زیاد داشتم


ازدست دادن زمان, ازدست دادن دوست, ازدست دادن رویام, ازدست دادن آدم ها,ولی همشون یک جنس اند


ازمدل حسرت گذاشتن, وقتی آدم بدونه قراره بمیره یا وقتی بدونه قراره بره همه چیز تغییرمیکنه چون فرصت برای


اتفاق های تلخ نیست واصلاآدم دلش نمیخوادبا تلخی تموم شه ,حیف آدم دیرمیفهمه که این جمله شعاری


که همه میگن درحال زندگی کنید یعنی چی, حیف آدم به خودش میادوقته رفتنه,


دلم تنگ میشه برای همه این جمعه هایی که بوی قورمه سبزی داشت .


توزندگی هیچ وقت همه چیزباهم نیست .

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۶ ، ۰۰:۱۲
خانم نارنج